عضو شوید



:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



سلام دوستان خوشحالم که به وبلاگم سر میزنید اسمم سعید هست متولد 72 هستم و خوزستانی و عاشق ورزش پارکور که 2 سالی میشه کار میکنم آیدی من lov3.alone@yahoo.com****** اسمش از موبایلت پاک می شه.. مسیجاش دیلیت می شه.. به دوستات میگی حق ندارین جلوم اسمش رو بیارین. به خودت تلقین می کنی خیلی هپی مپی هستی.. اما.. با جای خالیش تو قلبت چیکار می کنی.؟؟؟ با این همه تشابه اسمی چیکار می کنی..؟؟؟ با آهنگآیی که باهاش گوش میکردی چیکار می کنی..؟؟؟ وقتی غذایی که دوس داره رو می خوری و یادت میادش چیکار می کنی ؟؟؟ وقتی ازت سراغشو می گیرن چیکار می کنی...؟؟؟ وقتی تیکه کلامشو می شنوی چیکار می کنی ؟؟؟

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان قلب تنها و آدرس ghalbe.tanha.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.







نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 1380
بازدید دیروز : 1804
بازدید هفته : 3184
بازدید ماه : 10958
بازدید کل : 73631
تعداد مطالب : 314
تعداد نظرات : 116
تعداد آنلاین : 1


آمار مطالب

:: کل مطالب : 314
:: کل نظرات : 116

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 2

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 1380
:: باردید دیروز : 1804
:: بازدید هفته : 3184
:: بازدید ماه : 10958
:: بازدید سال : 16171
:: بازدید کلی : 73631

RSS

Powered By
loxblog.Com

به تو می اندیشم...
پنج شنبه 6 تير 1392 ساعت 21:36 | بازدید : 443 | نوشته ‌شده به دست سعید | ( نظرات )
به تو می اندیشم


ای سراپا همه خوبی
تک و تنها به تو می اندیشم


همه وقت و همه جا


من به هر حال که باشم به تو می اندیشم


تو بدان این را تنها تو بدان !


تو بیا و تو بمان با من . تنها تو بمان

جای مهتاب به تاریکی شبها تو بتاب

 

 

تو رفتی و من شدم لحظه شمارت

دو قطره اشک مانده یادگارت 

اگر برگشتی و من را ندیدی
 
بدان که مرده ام از انتظارت


:: برچسب‌ها: به تو می اندیشم , , , ,
|
امتیاز مطلب : 7
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
شکسته
پنج شنبه 6 تير 1392 ساعت 21:32 | بازدید : 444 | نوشته ‌شده به دست سعید | ( نظرات )

http://s3.picofile.com/file/7363740642/54dfk7qi6o5of48hvx59.jpg

مانند شیشه شکستنم آسان بود

اما .....

دیگر به من دست نزن

این بار زخمی ات خواهم کرد....



:: برچسب‌ها: شکسته ,
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
ميروم
چهار شنبه 5 تير 1392 ساعت 21:40 | بازدید : 536 | نوشته ‌شده به دست سعید | ( نظرات )

http://s1.picofile.com/file/6274872232/284043.jpg


می روم خسته و افسرده و زار سوی منزلگه ویرانه خویش

به خدا می برم از شهر شما دل شوریده و دیوانه خویش

می برم تا که در آن نقطه دور شستشویش دهم از رنگ گناه

شستشویش دهم از لکه عشق زین همه خواهش بیجا و تباه

می برم تا ز تو دورش سازم ز تو ای جلوه امید محال

می برم زنده بگورش سازم تا از این پس نکند ياد وصال

ناله می لرزد ، می رقصد اشک آه بگذار که بگریزم من

از تو ای چشمه جوشان گناه شاید آن به که بپرهیزم من

بخدا غنچه شادی بودم دست عشق آمد و از شاخم چید

شعله آه شدم صد افسوس که لبم باز بر آن لب نرسید

عاقبت بند سفر پایم بست می روم خنده به لب ‚ خوینن دل

می روم از دل من دست بدار ای امید عبث بی حاصل





:: برچسب‌ها: ميروم ,
|
امتیاز مطلب : 12
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
نيا نگذار عشقم مبتذل گردد...
چهار شنبه 5 تير 1392 ساعت 21:38 | بازدید : 491 | نوشته ‌شده به دست سعید | ( نظرات )

 

http://www.smashingapps.com/wp-content/uploads/2008/09/rain-tutorial.jpg


نگاهت را بگیر و ناز کن با من
نیا روی زمین
رویا بمان
پرواز کن بامن

"زمین آلوده گردان نگاه ماست
زیبایی در آن بسیار نا زیباست "

میا منشین کنار من
نمی خواهم بگیرم دست نازت را
بدانم رمز و رازت را
همان قدیس باقی باش در قلبم
مکن ویرانه این قصر خیالم را
برای زندگی کردن همین غربت
همین حسرت مرا کافیست

"دنیا سهم موجودات سود اندیش"

مبادا دل بسوزانی برای من
نگاهت را بگردانی به روی من

همان یک لحظه دیدن عشق را در سینه سردم نشاند
عاشق شدم ، آواره ، می فهمی؟

نیا ، نگذار عشقم مبتذل گردد

 



:: برچسب‌ها: نيا , نگذار , عشقم , مبتذل , گردد ,
|
امتیاز مطلب : 9
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
کاش هرگز نمی آمدی و هرگز نمی آمدم...
چهار شنبه 5 تير 1392 ساعت 21:35 | بازدید : 524 | نوشته ‌شده به دست سعید | ( نظرات )

http://up.clip2ni.com/i/images/3xlyja8885rn6pdnuzw3.jpg
آرام بودم . ساکت بودم . شاد بودم . تنها بودم .
تو آمدی . شاد بودی . شلوغ بودی .وسوسه بودی . تنها بودی .
کنارم ماندی . جذاب شدی . غمگین شدی . مرا خواندی . عاشق شدی .
مهربان شدی . دلسوز و پر هیجان و آرام در دلم جا گرفتی .
غمگین شدم . حساس و مهربان . جرقه شدم . عاشق شدم .
سنگدل شدی . بی احساس و بی تفاوت ……………… تو رفتی .
تنها شدم . غمگین و افسرده. بهت زده و گیج و با تمام وجود فریادت کردم . اما باز تو رفتی .
محزون شدم دلگیر. افسرده و عصبی . تو را خواندم اما تو رفته بودی . فریادت کردم .نبودی . گریه کردم …..هیچ ….. متنفر شدم .
از تو و از تمام احساسی که تو را میخواند منزجر . و تو همچنان نبودی .
افسرده شدم . تنها شدم . غایب شدی . انتقام شدم …………..
از ذهنم رفتی . آزاد شدم . از دلم رفتی . فریاد شدم . اما فریادی غمگین .
شکست خوردی . پشیمان شدی . برگشتی . مرا خواندی .
تنها بودم غمگین بودم افسرده بودم اما نخواندمت .
برگشتی . گیج شدم . گیج گیج. میخواستم بروم . تو نخواستی . میخواستم بروم قلبم نخواست . میخواستم بروم فکرم نخواست .اما عقلم گفت برو داشتم میرفتم که تو گفتی نرو
التماس شدی . سر تا پا خواهش . حسرت و درد . اما من رفتم
رفتم ولی هزار بار ارزو کردم : که ای کاش هرگز نمی آمدی و هرگز نمی آمدم.



:: برچسب‌ها: کاش , هرگز , نمی آمدی و هرگز , نمی آمدم , , , ,
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
يادت باشد
چهار شنبه 5 تير 1392 ساعت 7:57 | بازدید : 478 | نوشته ‌شده به دست سعید | ( نظرات )

http://www.parsiblog.com/PhotoAlbum/eshghtoovaman/10453zd.jpg

 


يادت باشـــــــــد دلت که شکست،

سرت را بگيري بالا ..!

تلافي نکن ، فرياد نزن ، شرمگين نباش.

حواست باشد ؛ دل شکسته، گوشه هايش تيز است..

مبادا که دل و دست آدمي را که روزي دلدارت بود زخمي کني به کينه،

مبادا که فراموش کني روزي شاديش، آرزويت بود… صبور باش و ساکت.

بغضت را پنهان کن،

رنجت را پنهان تر ...

 



:: برچسب‌ها: يادت باشد ,
|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
اجازه آقا
چهار شنبه 5 تير 1392 ساعت 7:55 | بازدید : 419 | نوشته ‌شده به دست سعید | ( نظرات )

http://www.duhochanquoc.info.vn/wp-content/uploads/stories/News/1215011472760tv1_1215541089699.jpg

اجازه آقا من تازه آمده ام

هنوز نمی دانم روی کدام نیمکت بنشینم

توی کدام کتاب دنبال ردپای صداقت بگردم!

من جا مانده ام در اولین برگ

در اولین سطر"ای نام تو بهترین سرآغاز"

شعر عاشقی هیچ حفظ نکرده بودم

یک بار سالها دور، از رو خوانده بودم

که پر از غلط های املایی بود

نتیجه اش یک صفر بزرگ

اجازه آقا

من دوباره آمدم

تا مهربانی دلم را با زندگی جمع بزنم

ضرب در بی نهایت

با دلهای شما تقسیم کنم

من آمده ام

تا یک مثنوی بلند عاشقانه را

برای این کلاس از حفظ بخوانم

فرصتی دوباره می خواهم



:: برچسب‌ها: اجازه آقا ,
|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
دلتنگی های من
چهار شنبه 5 تير 1392 ساعت 7:43 | بازدید : 398 | نوشته ‌شده به دست سعید | ( نظرات )

tifooses.coo.ir

دلم می خواست برای یکبار برای یکبارهم که شده دستهای 

 

مهربانت رابه امانت برروی شانه هایم بگذاری تا گرمی داشتن

تکیه گاهی مهربان راحس کنم .

صدای قدم هایت راکه میشنوم تمام صداها درنظرم بی معنا 

جلوه می کنند .

ای بهترین تمام لحظاتم. درسکوت روزهای زندگی ام ودرتاریکی

شبهای بی کسی ام ازتوسخن می گویم .

تمام لحظات دلتنگی ام بهانه ی تورامیگیرند

 

برای امدنت لحظه ها نیز لحظه شماری میکنند وبرای دیدن 

دوباره ات تمام دیده ها بی تابی .



:: برچسب‌ها: دلتنگی های من ,
|
امتیاز مطلب : 8
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
داستان عاشقانه
چهار شنبه 5 تير 1392 ساعت 7:37 | بازدید : 444 | نوشته ‌شده به دست سعید | ( نظرات )

 


پسر به دختر گفت اگه یه روزی به قلب احتیاج داشته باشی اولین نفری هستم که میام تا قلبمو با تمام وجودم تقدیمت کنم.دختر لبخندی زد و گفت ممنونم
تا اینکه یک روز اون اتفاق افتاد..حال دختر خوب نبود..نیاز فوری به قلب داشت..از پسر خبری نبود..دختر با خودش میگفت :میدونی که من هیچوقت نمیذاشتم تو قلبتو به من بدی و به خاطر من خودتو فدا کنی..ولی این بود اون حرفات..حتی برای دیدنم هم نیومدی…شاید من دیگه هیچوقت زنده نباشم.. آرام گریست و دیگر چیزی نفهمید…

چشمانش را باز کرد..دکتر بالای سرش بود.به دکتر گفت چه اتفاقی افتاده؟دکتر گفت نگران نباشید پیوند قلبتون با موفقیت انجام شده.شما باید استراحت کنید..درضمن این نامه برای شماست..!
دختر نامه رو برداشت.اثری از اسم روی پاکت دیده نمیشد. بازش کرد و درون آن چنین نوشته شده بود:

سلام عزیزم.الان که این نامه رو میخونی من در قلب تو زنده ام.از دستم ناراحت نباش که بهت سر نزدم چون میدونستم اگه بیام هرگز نمیذاری که قلبمو بهت بدم..پس نیومدم تا بتونم این کارو انجام بدم..امیدوارم عملت موفقیت آمیز باشه.(عاشقتم تا بینهایت)




:: برچسب‌ها: داستان عاشقانه ,
|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
برام دعا کن
چهار شنبه 5 تير 1392 ساعت 7:30 | بازدید : 392 | نوشته ‌شده به دست سعید | ( نظرات )



برام دعا کن عشق من، همین روزا بمیرم ...
آخه دارم از رفتن بدجوری گریه میگیرم ...
دعا کنم که این نفس،تموم شه تا سپیده ...
کسی نفهمه عاشقت، چی تا سحر کشیده ...
این آخرین باره عزیز،دستامو محکمتر بگیر ...
آخه تو که داری میری،به من نگو بمون نمیر ...
گاهی بیا یه باغ سبز،درش بروت بازه هنوز ...
من با تو سوختم نازنین،باشه برو با من نسوز ...
اگه یروز برگشتی و گفتن فلانی مرده ...
بدون که زیر خاک سرد حس نگاتو برده
گریه نکن برای من قسمت ما همینه ...
دستامو محکمتر بگیر لحظه ی آخرینه ...
این آخرین باره عزیز،دستامو محکمتر بگیر ...
آخه تو که داری میری،به من نگو بمون نمیر ...
گاهی بیا یه باغ سبز،درش بروت بازه هنوز ...
من با تو سوختم نازنین،باشه برو با من نسوز ...
برام دعا کن عـــــــــشــــــــــق من ...

 

 



:: برچسب‌ها: برام دعا کن ,
|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1